کد خبر: 1239299
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۰
پاسخ به ۵ شبهه درباره حجاب
حجاب، آزادی اندیشه را محدود نمی‌کند و شاید به عبارتی آن را رشد دهد و عاملی شود برای تبادل آزادتر اندیشه‌ها و رشد استعدادها. حجاب، آزادی فعالیت اجتماعی را نیز محدود نمی‌کند. چه بسیار بانوان محجبه و عفیفی که در رده‌های بالا و مسئولیت‌های مهم اجتماعی و مدارج عالیه تحصیلی ـ حتی در محیط‌های مردانه - حجاب‌شان را حفظ می‏کنند و آزادانه -، چون مردان به فعالیت مشغولند. پس حجاب کدام آزادی را محدود می‏سازد؟
امین کشوری*

جوان آنلاین: همواره عده‌ای تلاش می‌کنند تا با شبهه‌افکنی درخصوص عفاف و حجاب به مرور پایه‌های اعتقادی و اخلاقی آحاد جامعه دینی را سست کنند. در طی سالیان اخیر برخی شبهات با هشتگ‌هایی نظیر #حجاب_اجباری به نسبت سایر شبهه‌ها از تکرار و انتشار بیشتری برخوردار بوده و بسیار روشن است که صحنه‌گردانان آن هم حجاب هم انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی را با هم نشانه گرفته‌اند. در این یادداشت به پنج شبهه درباره هشتگ #حجاب_اجباری پاسخی کوتاه داده می‌شود. 
 
۱- تأکید بر حجاب اجباری نه تنها موجب رواج حجاب نمی‌شود، بلکه باعث دل‌زدگی به آن می‌شود. 
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اول: تعبیر حجاب اجباری، تعبیری مغالطه‌آمیز بوده و بهتر است از تعبیر حجاب شرعی و قانونی استفاده شود. 
دوم: رعایت حجاب اسلامی، خواسته خدای متعال و منطبق با فطرت پاک انسان است. بنابراین رعایت حجاب به علت کارکرد‌هایی که دارد از سوی اکثر خانم‌ها کاملاً اختیاری و به صورت متعهدانه رعایت می‌شود. جنبه الزام، مخصوص خانم‌هایی است که به علل مختلف با عدم پایبندی به پوشش اسلامی به ناهنجاری‌های اخلاقی و فرهنگی اجتماعی دامن می‌زنند. 
سوم: مسئولیت حکومت درباره حجاب، منحصر به الزامی کردن آن نیست و شامل تعلیم، تبلیغ، ترویج، تشویق، محدودیت و محرومیت نیز می‌شود. 
چهارم: امروز حتی اموری که منطق و توجیه ضعیف‌تری برای اجتماعی بودن دارند، اجتماعی به شمار می‌روند. برای مثال، استفاده از کمربند یا کلاه ایمنی در رانندگی، بیمه درمانی و شخص ثالث، لباس ایمنی هنگام کار و ده‌ها مورد دیگر که منافع آن صرفاً به شخص بهره‌مند از آن می‌رسد و توجیه اجتماعی بودن آن بسیار ضعیف‌تر از حجاب است، همگی در حیطه اختیارات حکومت، بلکه وظایف آن است. حکومت می‌تواند این امور را الزامی و حتی متخلفان را مجازات کند و نه تنها هیچ تنشی ایجاد نشود، بلکه سبب تحسین حکومت نیز شود. 

۲- حجاب در زمان پیامبر و امامان معصوم اجباری نبوده و نظام اسلامی آن را تبدیل به قانون کرده است. 
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اول: این امر اختصاص به حجاب ندارد و مسائل فراوان دیگری وجود دارد که نظام اسلامی برحسب مقتضیات زمان، یعنی نیاز‌های امروز جامعه برای آن‌ها قانون‌گذاری می‌کند، در حالی که در صدر اسلام به دلیل اینکه اساساً موضوعیت نداشته‌اند یا مورد ابتلا نبوده‌اند، الزام قانونی برای‌شان در نظر گرفته نشده است، هرچند مبانی عام آن‌ها باید در کتاب و سنت موجود باشد. 
دوم: در میان متون روایی و تاریخی، برخی موارد را می‌یابیم که نشان می‌دهد پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از موضع حکومت درباره چگونگی حضور زنان یا مردان در اجتماع، موضع‌گیری و دخالت کرده‌اند. امام علی (ع) فرمودند: «ای عراقیان! خبر شده‌ام که زنان‌تان در راه با مردان برخورد می‌کنند، آیا شرم نمی‌کنید.» همچنین در روایت دیگری فرمود: «آیا شرم نمی‌کنید و به غیرت نمی‌آیید که زنان‌تان راهی بازار‌ها و دکان‌ها می‌شوند و با افراد بی‌دین برخورد می‌کنند.» سیاق خطاب حضرت نشان می‌دهد که از جایگاه حکومت، چنین سرزنشی را متوجه سهل‌انگاری عراقیان کرده است و نه امر به معروف و نهی از منکر شخصی. خطاب کلی به عراقیان و گزارش دادن به حضرت گویای این نکته است. وقتی حضرت در حالی که حاکم است، آن هم با این لحن، خطابی را متوجه جامعه می‌کند، اصل این است که از موضع حاکمیت است و نه صرف بیان حکم شرعی یا وظیفه شخصی امر به معروف و نهی از منکر همانند هر فرد دیگر. (سیدضیا مرتضوی درآمدی بر مبانی کلی فقهی حجاب و مسئولیت دولت اسلامی، حجاب؛ مسئولیت‌ها و اختیارات دولت اسلامی)
سوم: پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «همانا گناه وقتی در خلوت انجام گیرد، فقط به انجام دهنده زیان می‌رساند، ولی وقتی در انظار عمومی انجام گیرد و با اعتراض رو به رو نشود، به عموم مردم نیز زیان می‌رساند.» (شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۳۰۸.)

۳- ما حجاب اجباری در ایران را باور کنیم یا آزادی را؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اول: حجاب، آزادی اندیشه را محدود نمی‌کند و شاید به عبارتی آن را رشد دهد و عاملی شود برای تبادل آزادتر اندیشه‌ها و رشد استعدادها. حجاب، آزادی فعالیت اجتماعی را نیز محدود نمی‌کند. چه بسیار بانوان محجبه و عفیفی که در رده‌های بالا و مسئولیت‌های مهم اجتماعی و مدارج عالیه تحصیلی ـ حتی در محیط‌های مردانه ـ حجاب‌شان را حفظ می‏کنند و آزادانه -، چون مردان به فعالیت مشغولند. پس حجاب کدام آزادی را محدود می‏سازد؟ صراحتاً باید بگوییم آزادی غریزه را و آن هم غریزه جنسی! در اینجا منظور از محدودیت سرکوب نیست، چراکه سرکوب این غریزه، خطرات و صدمات جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. 
دوم: اگر رعایت پاره‏اى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى کردن» یا «بردگى» نمى‏توان نامید و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمى‏توان دانست. 
سوم: متأسفانه امروز برهنگی در جامعه جهانی تئوریزه شده و زنان به فحشا تشویق و ترغیب می‏شوند، زن موجود شریفی را که مظهر جمال و امانت خداوند است را از حریم الهی بیرون می‏کشند و او را به کالا تبدیل می‌کنند. پیام حجاب برای زنان عالم در این است که من انسانم و اگر هویت جنسی دارم، تنها برای همسرم دارم، درست برخلاف آنچه در جوامع برهنه تبیین می‏شود و زن را برای همه مردان جامعه می‏پندارد. 
چهارم: دکتر الهه رستمی، استاد دانشکده مطالعات شرق‌شناسی و آفریقایی دانشگاه لندن، درباره الزامی شدن حجاب بعد از انقلاب می‏نویسد: «به‌رغم مخالفت برخی زنان در سال‌های ۱۳۵۹ ـ ۱۳۵۷ علیه حجاب، بسیاری آن را قبول و تعدادی نیز از آن استقبال کردند. زنان طبقه متوسط و سکولار اعتراض‌هایی می‏کردند، ولی، چون در امنیت مالی بودند یا به دلیل آنکه وضع مالی بهتری داشتند و محدودیت‌های خانوادگی کمتر بر آنان اعمال می‏شد، خود را با آخرین مد‌های روز از نظر مدل و رنگ مطابقت می‏دادند، هرچند در محل کار خود مجبور بودند اونیفورم (لباس رسمی و متحدالشکل)، روپوش و مقنعه بپوشند. برای نگارنده بسیار جالب بود وقتی از آنان می‏شنیدیم که به‏رغم مخالف بودن با حجاب اسلامی، استفاده از این اونیفورم را راحت و مفید می‏دانستند. آنان عقیده داشتند این پوشش کج‌اندیشی‌های جنسیت‌گرایانه را کاهش داده بود.» همچنین ایشان در کتاب خود به نقل از یک خانم اشاره می‏کند: «زهره مدیر یک لابراتوار شیمی توضیح می‏دهد، من پوشیدن حجاب اسلامی را دوست ندارم. این اونیفورم زشت است و من از اینکه باید این را بپوشم ناراحتم، ولی، چون مردان نمی‌توانند جلوی امیال جنسی‌شان را بگیرند و به زنان به چشم عامل جنسی نگاه می‏کنند، چاره جز قبول این حقیقت ناگوار در جامعه نداشتم. دقیقاً به همین دلیل سرتا پایم را می‏پوشانم و تجربه به من نشان داده که در این حالت بیشتر مورد احترام هستم تا در سیستم قبلی. الان آنان مرا به عنوان محقق نگاه می‏کنند، ولی قبلاً به چشم یک عامل جنسی به من نگاه می‏کردند.»

۴- در قرآن عبارت لااکراه فی‌الدین آمده است، پس چرا در انتخاب پوشش افراد دخالت می‌شود؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اول: آیه‏ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» به معناى عدم اجبار در اصل پذیرش دین است نه به معناى عدم التزام به قوانین و احکام دین یا مقررات کشور و ایجاد ناهنجارى و بى‏بند و بارى به بهانه آزادى. عقلایی نیست که کسى یک نظام حقوقى یا اعتقادى را بپذیرد یا عضو یک حزب یا سازمان شود، ولى به مقررات آن پایبند نباشد. شناخت معناى دقیق‏ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، منوط به نگرشى جامع به آیات قرآن و مجموعه معارف آن است. مسلم است که در اسلام، احکام اجبارى فراوانى‏ وجود دارد، مانند «حدود» و قوانین اجتماعى. مسلماً کسانى که سرقت یا جنایت مى‏کنند و حد بر آنان جارى مى‏شود، راضى به آن نیستند. از این رو باید در فهم ابتدایى از آیه «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» تجدیدنظر کرد. 
دوم: محدوده عقیده را باید از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطه عقیده، اجبار راهى ندارد، ولى در حیطه عمل، جبر و اکراه هم لازم است و هم قابل قبول. اسلام نیز در محدوده تبلیغ خود هیچ جبرى را براى پذیرش عقیده‏اى قرار نداده است. دعوت اسلام براساس بینش و بصیرت است، چنانکه قرآن فرموده است: «اى رسول ما! به مردم بگو راه من، این است که خلق را با بینایى و بصیرت به خدا بخوانم.» آنگاه که فرد پذیراى اسلام شد، در این صورت یک‌سرى از احکام اجتماعى آن را نیز باید پذیرا شود. 
سوم: از دیگر مصادیق الزام افراد به انجام وظایف شرعی، اجبار آنان به ادای حقوق دیگران است. 

۵- اگر ما تمایلی به بهشت اجباری نداشته باشیم، باید چه کار کنیم؟!
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اول: بحث بهشت اجباری، بحثی مغالطه‌آمیز است که برخی مطرح کرده‌اند، چراکه اساساً هیچ‌کس موافق این ایده نیست تا کسانی درصدد نقد آن برآیند. 
دوم: فلسفه الزام قانونی حجاب و عفاف به‌هیچ وجه کشاندن اجباری بی‌حجابان و ناعفیفان به سوی بهشت نیست، زیرا بهشت را با اراده فردی باید انتخاب کرد؛ بلکه فلسفه‌اش این است که این افراد موجب جهنمی شدن سایرین نشوند. 
سوم: وقتی شخصی از چراغ قرمز عبور کند، مأمور راهور او را جریمه می‌کند. هیچ‌کس مأمور را به علت اجبار راننده بر مراعات قانون سرزنش نمی‌کند، چون اگر او نیز کوتاهی کند، از سوی مافوق خود مورد بازخواست قرار می‌گیرد. افراد با پذیرفتن زندگی اجتماعی، قانونی را امضا کرده‌اند که به موجب آن در صورت تخلف مورد موأخذه قرار می‌گیرند. 
* دکترای مطالعات زنان و خانواده

برچسب ها: حجاب ، سلامت ، سبک رفتار
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار